DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> گــُـــــوبـاره <$BlogRSDUrl$>

گــُـــــوبـاره
 

Sunday, October 02, 2011


روندهای زيست پردازِ ســــکولار 


سکولاريسم شيوه نگرشی تاريخی ست. نگرشی که از چشم انداز آن انسان پالايشگر و ويرايشگر و آرايشگر جهان می‏تواند و بايد باشد. نگرشی که از خِرَد انسانی مايه‏‏ ور است و انسان را تنها دارنده و راننده هوشيار هستی می‏شناسد. از چشم‏انداز ِ ديگر ديدگاه‏ها، انسان نيز چون ديگر پديدارهای گيتی در چنبر نيروهای ماورايی اسير است. گاه اين نيرو خدايی تواناست و گاه سرنوشت و يا شانس و يا اختران آسمانی و گهگاه خداواره‏هايی زمينی. اين نيروها انسان را از تلاش خود خواسته باز می‏دارند و هماره يادآور اين نکته‏اند که تنها راه رستگاری، دلسپاری بدانان و پيمودن راه آنهاست. کسی که به بودن سرنوشت ايمان دارد، کوشش در کارگردانی زندگی و رويدادهای آن را بيهوده می‏داند و برآن می‏شود که؛ "هرچه بايد شود، آن خواهد شد". برای وی کوشش در دگرگون کردن زندگی، رويايی کودکانه است.

اما انسان سکولار، جهان را ميدان آزمايش‏ها و رزمايش‏های خود می‏داند و برآن است که همه پديدارهای هستی ترکيب و يا آميزه‏ای از عنصرهايی ست که در جدول مندليف آمده است. رفتارهای گوناگون اين سازه‏ها تنها در چارچوب قوانين فيزيک و شيمی و زيست شناسی پژوهش پذير است. جهانِ اين گونه نگرش، از وجود خدا و ديو و فرشته تهی ست و نگرنده آن نيز تنها خود را يگانه نيروی آگاه و آزاد در جهان می‏داند و بی هيچ هراس و واهمه‏ای به بلنداپست آن سرک می‏کشد و آن را به گونه‏ای که دوست می‏دارد، دگرگون و بازآرايی می‏کند. بله، انسان سکولار، تنها انسانی ست که در پرتو خودباوری خويش، به خود و جهان هدف می‏دهد. در نگرش‏های ديگر، هدف‏ها افسانه‏ای ست. يکی می‏خواهد انسان را به کمال برساند و ديگری نويد بازکردن "چشمِ دل"، به او می‏دهد.

پنداره "جهان- برای- انسان"، که زمينه ساز نگرش سکولار است، رويدادی تازه در گستره گيتی‏ست. اين رويداد با دگرگون کردن جهان پس از انقلاب صنعتی اروپا، روندهای تازه‏ای در زيست- سازه‏های انسان پديد آورده است که براستی شگفت انگيز است. نمونه‏ای از اين چگونگی، افزايش ناگهانی سن انسان است. در سده شانزدهم ميلادی ميانگين سن در انگلستان 30 سال بود اما امروز به بيش از 80 سال رسيده است. در آن روزگار از بيست فرزند هر خانواده انگليسی، تنها سه نفرشان به 20 سالگی می‏رسيدند، اما امروز از هر هزار کودک، تنها شش نفر در زير بیست سالگی به مرگ طبيعی از جهان می‏روند. اداره سرشماری امريکا پيش بينی کرده‏است که در سال 2100 ميلادی نزديک به پنج مليون و سيصد هزار نفر سالمند ِ صد و چند ساله در امريکا خواهند زيست.

روند ديگری که با هنگامه مدرنيسم همزمان بوده است، افزايش روز‏افزون قد و وزن مردان وزنان در کشورهای صنعتی‏ست. پژوهش‏های چندی در اين باره نشان داده است که قد و ورزن مردم در اروپا و امريکا در سه نسل گذشته رويش چشمگيری داشته است و در هر دهه چند سانتيمتر به ميانگين قد و چند کيلو به ميانگين وزن انسان اروپايی افزوده شده است. چند پژوهش ديگر نيز نشان داده است که سن کردارهای جنسی در انسان اروپايی در دويست سال گذشته افزايش يافته است و اکنون کارايی جنسی در 60 سالگی و 70 سالگی در هيچ يک از کشورهای صنعتی جهان شگفت‏آور نيست.

اين روندها را "روندهای زيست- پرداز سکولار"1، بايد ناميد. اهميت اين چگونگی در آن است که پنداره‏ای ذهنی ( انديشه سکولار)، کليد دگرگونی در پديداری زيستی ( قد و وزن) می‏شود. باور همگانی در گستره زيست شناسی هماره برآن بوده است که فرهنگ و رفتارها و کردارهای فرهنگی، همه بازتابی از ژرفساخت روانی انسان است و ريشه در ذات ماندگاری جوی او دارد. برای نمونه، زيست شناسان برآنند که اگر مهربانی و انسان دوستی و امنيت و آسايش و آبادی و آزادی و شادی در همه فرهنگ‏ها ارزشمند و ستودنی‏ست، برای آن است که همه اين‏ها به ماندگاری بيشتر انسان در جهان و سازگاری بهتر او کمک می‏کند، پس طبيعت، پرورش اين گونه رفتارها را ميدان می‏دهد. نيز اگر کشمکش و ستيز و آتش سوزی و درد و شتاب و کلافگی و آسيمه‏سری بد است، برای آن است که اين همه، انسان را به مرگ نزديک می‏کند. از اينرو، زيست شناسان، طبيعت انسان را سرچشمه رفتارهای و کردارهای فرهنگیِ او می‏دانند و پيوند ميان طبيعت و فرهنگ را خيابانی يکسويه، از طبيعت جانوران به زندگی فرهنگی آنان می‏پندارند. اما روندهای سکولار نشان می‏دهد که پنداره‏های انسانی نيز می‏تواند زمينه ساز دگرگونی‏های زيستی شود.

پيدايش روندهای زيست پرداز ِ سکولار ريشه در نگرش انسان مدرن به هستی دارد. هنگامی که انسان دريافت که تن او نيز پيرو قوانين طبيعی جهان است، توانست با سالم‏تر کردن گستره زيست برای خود، پروار تن را آسانتر کند. آگاهی از وجود زيندگان زيانمندی چون ميکروب‏ها، ويروس‏ها و قارچ‏های ميکروسکوپی، سبب شد که آب را تصفيه کند و خورا ک را از دسترس آنان دور بدارد و با پاکيزه‏ داری تن و خانه و شهر و بيابان و جنگل، ميدان را برای ماندگاری نسل خويش در جهان بازتر کند و همه گياهان و جانوران را نیز در راه بهزيستی خود بکار گیرد و از برگ و دانه و گوشت و تن آنان بخورد و بپوشد و بر سن و وزن و قد خود بيفزايد.

گفتنی‏ ست که روندهای زيست پرداز سکولار، يعنی افزايش سن و قد و وزن، تنها ناشی از پيشرفت‏های دانش پزشکی نبوده است، بلکه پيدايش آب لوله کشی و کُنترل فاضلاب شهری، پيدايش دستگاه‏های سرد و گرم کن مانند، آب- گرم- کن و بخاری بی دود و شوفاژ و کولر و يخچال و فريزردر خانه‏ها و مهمانخانه‏ها و کارخانه‏ها و جاهای همگانی و بيرون بردن پسمانه‏ها و خاشاک و خاکروبه از شهر و نيز آگاهی مردم از وجود ميکروب و ويروس و بهبود بسته بندی و نگهداری بهترِ خوراک و نوشاک، را نير در اين روندها بايد بسيار کارساز دانست.

روندهای سکولار، روندهای هدفداراست و می‏تواند انسان را تا آنجايی که شدنی ست، در جهان ماندگار و سازگار و پايدار بدارد. اين روندها تازه در آغاز راه است و دست يابی بيشتر انسان به رازهای ژنتيک ياخته‏ها سبب خواهد شد که انسان در آينده‏ای نزديک بتواند با پرداژش ژن‏های خود بسياری از مرزهای طبيعی را بشکند و بر توانايی‏هايی خود بيفزايد. نيز با گسترش ژن‏- درمانی، ای بسا که در آينده‏ای نزديک، بسياری از دردهای بی‏درمان کنونی را درمان کند و زمينه پيدايش آن‏ها را سال‏ها پيش از بروزشان از ميان ببرد.

امروزه با بررسی کارايی ژن‏های هر جانوری به آسانی می‏توان لغزش‏ها و پرتگاه‏های آينده آن‏ها پيش بينی کرد و سال‏ها پيش از رسيدن سن هر ژن به لبه آن پرتگاه‏ها، به رويئنه سازی آن پرداخت. برای نمونه، اگر ساختار ژنتيک کسی از دريافت و برداشت ويتامين يا کلسيم و يا آهن از خوراک وی ناتوان است، می‏توان دريافت که اين کمبود در آينده به چه بیماری‏هايی کشيده خواهد شد. با دريافتن اين چگونگی، می‏توان به پيش‏گيری زمانمنمد آن پرداخت. همچنين می‏توان ژن‏های بدخيم بيماری‏ زا را شناسايی کرد و آن‏ها را از فهرست ژن‏های نسل‏ آينده بيرون زد. فراتر از آن‏، با ژن پردازی می‏توان برخی از ويژگی‏های فيزيکی کودک آينده خود را برگزيد، يعنی که رنگ چشم و مو و پوست و بسياری ديگر از ويژگی‏های تن او را بدلخواه خود ساخت.

بله، انسان کنونی در پگاه روزگار ژن پردازی می‏زيد وراه دور و درازی در پيش دارد. هنوز اين دانش در اوان راه خويش است و از الفبای آغازين خود فراتر نرفته است. اين رشته با شناسايی بازتاب‏های کارکرد ژن‏ها برتن انسان، به نقش آن‏ها در ساختار روانی وی نيز خواهند رسيد تا تومار ناخوشی‏های روانی انسان را در هم بپيچند. از هم اکنون پژوهش‏های بسيار شگفت و ارزنده‏ای درباره پيوندهای خوراک و نوشاک و ژن و زيسبوم زيندگان، نشان داده است که با مديريت برنامه خورد و نوش می‏توان بر بسياری از نگرانی‏ها و آسيمه سری‏ها و دلواپسی‏ها و واهمه‏های بی نام و نشان چيره شد. در آينده با پيشرفت‏های بيشتر رشته ژن- درمانی که شاخه‏ای از درخت دانش ژن پردازی ست، درمانگری تن و روان انسان و جانوران تعريف‏هايی دوباره خواهد يافت.

ساختار ژنتيک انسان از آغاز برآيش وی تا کنون، ساختاری طبيعی بوده است که تنها در واکنش به نيازهای زيستبومی وی اندک اندک شکل گرفته است. اين ساختار واکنشی در آينده در راستای گزينه‏های فردی بازسازی و بازپردازی خواهد شد و انسان را چونان الماسی که در کارگاه الماس ترشی، ويرايش و پيرايش و آرايش می‏شود، بازپرداختی ژنتيک خواهد کرد. من از هم اکنون روزی را می‏بينم که آيندگان زمان ما را روزگار "آدميان ناپرداخته" خواهند خواند، آنسان که ما پيشينيان را "دقيانوسی" و "قرون وسطايی" و "عصرحجری" می‏خوانيم .

..................................................................

1. نگاه کنيد به اينپژوهش‏ها ، 1، 2، 3 و 4

2. البته درفرهنگ دانش مدرن، گفتمانی بنام روند سکولار (Secular Trend) هست که اشاره به روندهایکُند و پيوسته در زيست شناسی دارد. اماآنچه من در اينجا می گويم، درباره بازتاب انديشه سکولار در برآيندهای زيستی ست.

3. "واهمه‏های بی نام و نشان " نام کتابی از زنده ياد غلامحسين ساعدی ست که من آن رادر اينجا برای نگرانی‏های ذهن آزاری که نه نامی برای آن‏ها می‏توان يافت و نهردپای آن‏ها را می‏توان در زندگی پی گرفت، آورده ام.



blog counter
seedbox vpn norway