DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> گــُـــــوبـاره <$BlogRSDUrl$>

گــُـــــوبـاره
 

Wednesday, August 01, 2007


هفـت آينــــد 


هفت آيند، روايت هفت نکته روزمره است که هيچ پيوند منطقی با همديگر ندارد.
.....................

صدای بال ِ کبوتر

موسيقی آوای آرمان های کهن ِ انسان است. آرمان هايی چنان ژرف که تن به تور راز گشای واژه ها نمی دهند. موسيقی، آفتاب ِ رخشه های آتش سرکشی ست که از ديرباز در جان ِ انسان در گرفته است و تا جاودان شعله ور خواهد بود. موسيقی را بايد سرآمد هنرهای ديگر دانست؛ هنری که ريشه در رازآلودترين هواهای انسانی دارد.

پنداره همگانی براين است که انسان دريافتی شنيداری از موسيقی دارد. درست است اما پيش از آن که ترنم آهنگی شنيده شود، به پرده های گوش های انسان می خورد. پس موسيقی پيش از آن که شنيداری باشد، بساوايی ست.

شنوايى، پنجمين و آخرين حس ِ جانوران زنده است كه در سده ها پس از چهار حس ديگر برآمده است و بر فهرست حسهاى انسان افزوده شده است. بساوايى، نخستين و فراگيرترين حس است كه جانوران ِ بسيار ساده نيز از آن برخوردارند. پس از آن حسهاى چشايى و بويايى است كه شايد هزاران سال پس از توانايى بساويدن شكل گرفته است. سپس حس بينايى است كه در جانوران ِ بينا، برهمه حسهاى ديگرِ آنان چيره مى شود و خود را بهتر و برتر مى نماياند. بساويدن، حسی عاطفی ست و با زبان از همه حس های ديگر دورتر است. دريافت های لمسی، بی نياز از زبان است و يکسره دريافت می شود. چنين است که انسان و بستگان برآيشی او يعنی ميمون ها در هنگام رسيدن به همديگرهمديگر را به گونه ای لمس می کنند. نمونه اين چگونگی دست دادن، درآغوش کشيدن، بوسيدن، ليسيدن، گزيدن، مزيدن و چشيدن است. دست دادن، شيوه مدرن اين کردار ميمون انسانی ست. اين رشته سرِ دراز دارد، اما دنباله کار را در اينجا نمی توان گرفت.


***

2. گويش و نگارش

گفتن و نوشتن دو حوزه گوناگون است. در برخی فرهنگ ها اين دو با هم همسايه اند اما در فرهنگ فارسی از هم بيگانه اند. چرا؟ پاسخ اين پرسش آسان نيست، و يا هست و من نمی دانم. شايد از آنرو که فرهنگ شفاهی، فرهنگ زير دستان است و فرهنگ کتبی فرهنگ زبر دستان. زبان شفاهی، زبان روزمرگی ونزديکی و مهربانی و خودمانی شدن است و زبان نگارش، زبان رسمی و اداری و درباری سند و مدرک و تاريخ. شايد.

البته زبان گويش و نگارش بايد از هم جدا باشد اما اين جدايی به معنای بيگانگی اين دو از يکديگر نيست. به گمان من نگارش بايد دو ويژگی داشته باشد. نخست، رسانه زبان استاندارد باشد، يعنی که کاربر ِ واژگانی باشد که همه آشنايان با زبان آن را دريابند. ديگراين که گونه بی لهجه زبان باشد تا همگان در هرکجای گستره زبانی که هستند، بتوانند با خواندن متن، معنا را دريابند. البته به اين سادگی هم نيست، اما دنباله کار را در اينجا نمی توان گرفت.

***

کشف

جهانی چنان کوچک دارد که هيچ کس را جز او در آن جايی نيست.

***

ما چه می گوييم

خورشيد، خوشه ای از ابَرَ آتشفشان های کيهانی ست که روشنای آنها آفتاب عالمتاب است. هزاران هزار کوه های آتشبار با دهانه هايی به قطر هزارن کيلومتر. می گويند اندازه انرژی اقشان يک ثانيه ازهريک از آن کوه ها، برابر با انرژی موردن نياز هزار سال زمينيان است!

***
درباره روشنفکری

روشنفکری، گفتمانی زمانمند و مکانمند است، يعنی که در هر دوره و هرسرزمين تعريفی ويژه دارد. روشنفکران هر دوره به تم های ويژه ای دل می سپارند. درباره ايران، در دوران مشروطيت، تم های روشنفکری؛ قانون، حکومت، پيشترفت و صنعت بود. سپس دوران گفتمانهايی چون؛ امپرياليزم، استعمارو استثمار، جنگ طبقاتی، آگاهی توده ها، انقلاب و....،

سپس تر، يعنی در همين روزگار، نوبت به اهميت ِدموکراسی، حقوق بشر، برابری زن و مرد، فردانيت، و آزادی اقتصادی رسيده است. نکته اساسی در اين راستا ايِن است که اين دلمشغولی ها جهانی نيست.

***
درنگ


آنقدر محو تماشای فضا بود که در چشمانش
آسمان تخم گذاشت

(سهراب سپهری)

***

تن

تن انسان سرچشمه همه دلبری ها و دلاوری ها وسوزها و سازهاست. هم از اينروست که همه دين ها و آئين ها، برای اداره امور تن، فرمانها آورده اند. برخی آن را فتنه انگيز خوانده اند و پوشاندن و پنهان داشتن آن بهتر دانسته اند و برخی آن را پرستشگاه زيباپرستان. در حقيقت، پنداره های هرآئين از تن را می توان زمينه هستی شناسی آن دانست.

فردانيت انسان از تن او آغاز می شود. چنين است که تن در فرهنگ هايی که فردانيت را بها نمی دهد، خوار و زبون پنداشته می شود. اين ارزشداوری را در کاربرد واژه "تن"، در زبان اين فرهنگ ها می توان ديد. واژه هايی چون، تن پرور، تن آسا و تن لش، تن آسا و ... در زبان فارسی، نمونه هايی از اين چگونگی ست. هم نيز هزاران هزار شعر و مثل و متل و افسانه در ادبيات فارسی درباره
خواری و ناپايداری تن و ارجمندی و والايی جان.

بازگشت به صفحه اول


blog counter
seedbox vpn norway