DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> گــُـــــوبـاره <$BlogRSDUrl$>

گــُـــــوبـاره
 

Tuesday, October 17, 2006


صـــد سال ِ آزگـــــار 


6. مدرنيسم و شهر نشينی

گفتيم که فرم هرشهر، گويای جغرافيای بستر آن شهر و ويژگی ها زيستبومی آن است و همچنين زمينه سازکيفيت زندگی در آن شهر. اين چگونگی گاه سبب می شود که جغرافيا مادر تاريخ خوانده شود. بيشتر شهرهای ايران ساختاری خطی و تورينه ای دارند. شهر خطی به شهری می گويند که در راستا ( و يا کجای) رودی، جاده ای، ساحلی و يا کشاله دشتی آبسال ساخته شده است. فرم چنين شهری را بستر طبيعی آن می سازد. بستر طبيعی شهر خطی را خط شهری آن می کشد. بيشتر شهرهای ساحلی و بندری پيدايشی اين گونه داشته است. شهرهای کناری جاده ابريشم نيز. مادر ِ شهرهای خطی، ساحل، رود و يا جاده ای ست که از کنار ويا از ميان آن شهر می گذرد و ناف شهر بدان بسته است. چنين است که می گويم، جغرافيا در اين شهرها مادر تاريخ است. ای بسا شهرهای آبادی که با از ميان رفتن مادر خويش، يعنی نابود شدن جاده و يا خشکيدن رود، به تاريخ پيوسته اند. نمونه اين گونه آبادی ها، شهرهای کناری جاده ابريشم است. با از ميان رفتن اين جاده تاريخی، همه داد و ستدها و کشش ها و کوشش های بازرگانان و چارواداران و پيله وران و کاروان ها و کارورزان، اندک اندک فروکاهيد و ايستاد. اين ايستادن با ايست زندگی در آن شهرها نيز همراه بود.

شهر تورينه ای به شهری می گويند که ساختاری تارعنکبوتی دارد. اين فرم شهری در پی نياز جوامع کشاورزی پديد آمده است. هر حوزه کشاورزی، نياز به ميدانی برای داد و ستد غله و ميوه و دام و دد دارد. اين ميدان در ميان روستا ساخته می شود و اهميت آن سبب می شود که مردم خانه های خود را دورادور آن بنا کنند. اين چگونگی می تواند پس از ساليانی چند، موجی از ساختمانهای گوناگون پديد آورد و از آن روستا شهری بزرگ بسازد. شهرِ ميدان دار، گفتگو و گرفت و داد ِ انديشه را آسان می کند و مردم با رفتن به ميدان و بازار، نه تنها به داد و ستد می پردازند، بلکه با رويدادهای تازه، از نرخ ِ کالاها گرفته تا اخبار روستاهای ديگر آشنا می شوند. اگرچه ميدان و بازار، در اين شهرها حوزه بازرگانی و اقتصاد مردم است، اما هرميدان، نقشی فرهنگی نيز دارد. اين نقش در گذشته بسيار با اهميت تر از اکنون بوده است و آموزش و پرورش از آنجا به خانه های مردم برده می شد ه است. از اينرو می توان گفت که باهمی و آشنايی با انديشه ها، پنداره ها و انگاره ها و نيز چشم اندازهای ديگران در شهرهای ميداندار آسان تر است. البته بايد يادآور شد که امروزه با بودن رسانه های همگانی مانند، روزنامه،راديو، تلويزيون، تلفن و اينترنت ديگر برای نيازی به رفتن به مرکز شهر برای دريافتن آخرين خبرها نيست. اما به هررو، اگر قرار باشد تظاهراتی در شهری برگزار شود، آن شهر جايی برگزاری اين تظاهرات داشته باشد.

اگر شهرهای خطی، نواری از کوی و برزن پيرامون ِ رود و يا ساحل و يا جاده ای است، شهر تورينه ای، لايه هايی تو- در- تو از ساختمان است که ميدان مرکزی شهر را پيازين وار در ميان گرفته است. اين چگونگی سبب می شود که گردهمايی های مردمی هميشه يا از ميدان مرکزی شهر آغاز شود و يا بدانجا پايان يابد.

گفتيم که پيدايش زندگی شهری به سبک کشورهای غربی در ايران، زمينه ساز رويدادهای ژرفی در آن سرزمين شد که يکی از آنها آشنايی ايراييان با برخی نمادها و نمونه ها و انديشه ها و آرمان های مدرن بود. اين آشنايی برخی از ايرانيان شهر نشين را خواهان آزادی و برابری کرد و کم کم زمينه را برای پذيرش پنداره درگيری مردم در امور همگانی فراهم ساخت. پيدايش و پذيرش اين پنداره که مردم حق دارند و بايد که در جامعه خود درگير باشند را بايد آغاز بيداری ايرانيان پنداشت. پيش از آن هيچ کس از شرکت همگان در سرنوشت کشور سخنی به ميان نياورده بود و کسی چنين کاری را درست نيز نمی دانست. پس از انقلاب مشروطه نيز، در بيشتر نوشته ها و سخنرانی ها، سخن از؛ " رجال سياسی" ِ کشور است که نه تنها نيمی از مردم را ناديده می انگارد، بلکه دادن رهنمود و راهکار را تنها در توان مردان سياست پيشه می پندارد. با اين همه، حق همگان در گزينش نماينده امروزه در ايران پذيرفته شده و بی بازگشت است.

زندگی مدرن در شهر زاده می شود و می رويد، زيرا در شهرسنت های اجتماعی برای نخستين بار شکسته می شود. رفت و آمد زنان بی حجاب خيابان و کوی و برزن در کشورهای اسلامی، تن دادن به قوانين و مقررات راهنمايی و رانندگی، خيز و خواب با ساعت، پيدايش حريم خصوصی، قرار ملاقات، آرايش سر و لباس و خانه و اداره، پذيرش آداب و اصول اداری و اقتصادی، جدا کردن ضابطه از رابطه و حوزه های کار و سرگرمی و فردی و همگانی، همه و همه نمادهای زندگی مدرن است که در شهرآشکار می شود و شهروندان را ناگزير از تن در دان به راه و رسم شهرنشينی می نمايد. تنها در شهر می توان زندگی برنامه ريزی شده ای داشت و آن را پی گرفت. چنين است که می گوييم، شهر زادگاه زندگی مدرن است.

شهر نشينی در سده گذشته ذهن و زبان و زندگی ايرانی را دگرگون کرده است و چنان پی آمدهای ژرفی داشته است که ما را با بحرانهای بسيار بزرگی رويارو ساخته است. بحرانهايی که ايرانيان هرگز با آن روبرو نبوده اند و توانايی برون رفت از آن را دشوار می دانند . شهر نشينی، نه تنها ايرانيان را با نمادهای زندگی غربی آشنا کرد، بلکه برای نخستين بار آنان را با گفتمانی بنام " طبقه " آشنان ساخت. پيش از آن همگان خود را ايرانی می دانستند و وجود ارباب و رعيت را ساختاری خداآفرين می پنداشتند. روی آوردن مردم به شهرها، بويژه شهرهای بزرگی مانند تهران و اصفهان و تبريز و مشهد نشان داد که ايران برای هرايرانی معنای ويژه ای دارد. اين چگونگی برخی را به کار و کوشش بيشتر واداشت و برخی را نيز بسوی پاسداری از سنت های گذشته و مبارزه با هرچه شکل و شيوه مدرن داشت، واداشت
.
دنبــــــــاله دارد.......


blog counter
seedbox vpn norway