DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> گــُـــــوبـاره <$BlogRSDUrl$>

گــُـــــوبـاره
 

Monday, May 08, 2006


پيـرامون ِ زبان فارســی 


9. نظـم و نثـر

شعر در فرهنگ فارسی تا چند دهه پيش، سرآمد ِ همه هنرها بود. اين هنر در فرهنگ ايرانيان هماره جايگاه ويژه ای داشته است، به گونه ای که می توان گفت که شعر در گذر ِ تاريخ، رسانه نگرش ايرانی بوده است و زبان و تاريخ و آئين و جهان نگری ِ آنان را از راه شعر به نسل های آينده سپرده می شده است. شايد از اينروست که بسياری از درس خوانده های ايرانی، حساب ويژه ای برای شعر باز می کنند و خود نيز گهگاه ذوقی در اين ميدان می آزمايند. البته ناگفته هم نبايد گذاشت که برخی از ناب ترين شاهکارهای شعری جهان را در ديوان های تنی چند از شاعران ِ ايرانی می توان يافت. نمونه های کوتاهی از اين شاهکارها اين هاست:

تن ما به ماه ماند که ز مهر می گدازد
دل ِ ما به چنگ زهره که گسسته تار بادا

***

با که اين نکته توان گفت که آن سنگين دل
کُشت ما را و دم عيسی مريم با اوست

***

مهر تو عکسی بر ما نيفکند
آئينه رويا آه از دلت آه

***

چو شو گيرم خيالش را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آيو

***

يله بر نازكاى چمن
رها شده باشى
پا در خَنكاى شوخ ِ چشمه اى،
وزنجره
زنجيره بلورين صدايش را ببافد

در تجرد شب
واپسين وحشت ِ جانت
ناآگاهى از سرنوشت ستاره باشد.
غم سنگينت
تلخى ِ ساقه علفى كه به دندان مى فشرى

***

کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب

***

با اين همه، اگرچه زبان شعری ما بسيار ورزيده و آراسته و پيراسته و ويراسته است، اما اين زبان، زبانی بسته و درخود و برای خود و بی نشت است و کمک چندانی به بارورتر شدن زبان فارسی نکرده است1. نخست برای اين که زبان شعری فارسی، مايه ور از رشته زبانی نازکی ست که هماره در درازنای تاريخ، کاربردی درباری و ديوانی داشته است و همه کشش ها و کوشش های شاعران فارسی سرا، در راستای خوش پردازتر کردن هرچه بيشتر واژه ها و تصويرهای شعری بوده است. پس اين زبان لوکس ِ درباری هرگز هيچ بده و بستانی با زبان شفاهی روزمره نداشته است و هماره چون حوزه ای بسته، در خود و برای خود در تلاتم و ديگر شدن بوده است2.

ديگر اين که بنيادهای ارزشی و اخلاقی و سياسی و تصويری شعر فارسی به معنای گسترده آن، هرگز پيوندی با زبان روزمره مردم نداشته است. بسياری از شاعران در زمزه " خواص ِ خاص" بوده اند و با انديشه ها و ارزش ها و گفتمان ها و گرفتاری هايی سروکار داشته اند که ويژه گروه ويژه ای در دوران آن ها بوده است. همزمانان و همرزوگاران اين گروه نه تنها کاری با فرهنگ درباری و سرباری نداشته اند که بسی بيش از بسياری از آنان خواندن و نوشتن نيز نمی دانسته اند. از اينرو، حوزه کوچک ِ زبان شعرفارسی، داد و ستدی با دريای زبان مادر نمی توانست داشته باشد.

قالب زبان شعر فارسی تا پيش از پيدايش شعر نيمايی، نظم بود. اهميت شعر در فرهنگ فارسی سبب شده است که نثر در زبان فارسی در واکنش به نظم تعريف شود. چنين است که مراد از نثر، نوشته ای ست که نيازی به وزن و قافيه و رديف ندارد. اين چگونگی، پيش پندارهای چندی را با خود آورده است که پايانداد ِ آنها سبب شده است که نثر فارسی کنونی، رسانه ای ناکارآمد برای ترابری و واسپاری مفاهيم و گفتمانهای زبانی به ديگران و به ديگر زمان ها باشد. يکی از دلايل اين که ما امروز اين همه نوشته بی معنی داريم همين است. نثربی هنجار، بازتاب نظم فارسی بر نثر اين زبان است.

در بسياری از زبان های زنده و کارای جهان، هر رشته ای، زبان خود را با هنجارهای ويژه آن زبان دارد. اين زبان های ويژه، گاه بسيار از زبان کاربردی روزمره دور است و از آسيب های روزمرگی در امان. اما چنين می نمايد که در زبان فارسی، نثر روزمره ما کاربردی همگانی يافته است. ما چيزی بنام زبان دانش و يا فلسفه و يا پژوهش و يا نقد نداريم و چون نداريم، نثر ويژه اين حوزه ها را هم نداريم. اگر زبان رشته های دانشی و هنری را شاخه های درخت زبان بپنداريم، زبان فارسی تک درختی کهن، اما خشک و بی شاخه را می ماند.

............
1. در اينجا سخن برسر شعر نوشتاری فارسی ست. ادبيات شفاهی حوزه گسترده ای ست که در زمانی ديگر بدان خواهيم پرداخت.

2. مانند خاويار ايران که با آن که آوازه ای جهانی دارد، اما کمتر ايرانی را می توان يافت که خاويار در زمره غداهای روزمره او باشد. پس زبان شعر فارسی نيز در زبان فارسی حضوری خاوياری دارد.


دنباله دارد....

بازگشت به صفحه نخست


blog counter
seedbox vpn norway