DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> گــُـــــوبـاره <$BlogRSDUrl$>

گــُـــــوبـاره
 

Tuesday, September 20, 2005


امـــــــــــــــــــــــــــــــا...... 


گوباره

........................................
كه گوباره را شرح و تفسير نيست

آنکه برای نخستين بار در تاريخ بشر بر الاغ سوار شد و خرسوارى را به ديگران ياد داد، انسان نوآورى بود كه كار تازه اى كرده بود و با اين كارش واكنشهاى گوناگونى را برانگيخته بود. هوشمندان و پويندگان و جويندگان، اين كار را ستوده بودند زيرا آن را كارى يافته بودند كارستان. از آن پس نه تنها نيروى آن چار پاى خرزور در خدمت انسان بود، بلكه اين كار، راه را براى بهره بردارى از ديگر چرندگان و پرندگان و خزندگان نيز باز كرده بود. خرسوارى توان باربردارى و ترابرى انسان را چند چندان كرده بود و راه براى بهره وری از جانوران در راستاى نيازهاى انسان بازشده بود. پس آنان كه خواهان پيشرفتن انسان بسوى فردايى بهتر بودند، اين كار را ستوده بودند.

اما واپسگرايان اين رويداد را به فال نيك نمى گرفتند و برآن بودند كه خرسوارى "بدعت گذارى" در كار خداست كه گفته اند؛ " از تو حركت، از خدا بركت. نگفته بودند كه از خر حركت از خدا بركت. آنان هر آنچه را كه درباره زيانمندى اين كار مى توان پنداشت و گفت و نوشت، پنداشتند و گفتند و نوشتند. اين كه خرسوارى سبب افتادن انسان از خر رمنده مى شود و استخوانهاى خر سواران را مى شكند. نيز اين كه ماهيچه هاى رانها و پاهاى آدم ِ خرسوار اندك اندك آب مى شود و او را از راه رفتن بازمى دارد. اين كه خرسوار، هر جا كه خرش بخواهد او را مىبرد. و اين هم كه آوردن خر در جامعه انسانى كار ِ درستى نيست چرا كه نبايد خر را " داخل آدم" دانست و او را به ميان مردم راه داد. برخى از اين هم فراتر مى رفتند و مى گفتند كه خردارى و خرسوارى، اخلاق جوانها را فاسد مى كند! چرا؟ پاسخش آسان نبود. شايد اين گرفتارى ريشه در چيزى ديگر داشت و كارى با خريت خر نداشت.

بهرروى، واپسگرايان اين نوآورى را كارى "الكى" و شايد هم "خركى" مى دانستند و تا توانسنتد با جهانى شدن آن مبارزه كردند و افسانه ها ساختند. اما كار از كار گذشته بود و سواران بر پيادگان پيشى گرفتند و نهضت خرسوارى را جهانى كردند.

.....

كسى كه راديو را ساخت، انسان نوآورى بود كه كار تازه اى كرده بود و با اين كارش واكنشهاى گوناگونى را برانگيخته بود. هوشمندان و پويندگان و جويندگان، اين كار را ستوده بودند زيرا كه كارى بوده بود كارستان. از آن پس نه تنها ديگر نيازى به جارچى و فراخوان نبود كه مردم را نيز نمى بايست به ميدان شهركشند تا آنان را از رويدادها و فرمانهاى تازه آگاه كنند. روزگار رسانه هاى همگانى آغاز شده بود و همگان مى توانستند از همه چيز و همه جا با خبر شوند و صداى سياستمداران و زمامداران و آموزندگان و خوانندگان و نوازندگان و رامشگران را شب و روز بشنوند. راديو، مرزها و ديوارهاى فاصله انداز را از ميان برده بود و راه را براى رسانه هايى بهتر و برتر، چون تلويزيون، اينترنت و پى آيند هاى فرداى اين رسانه بازكرده بود.

اما واپسگرايان اين رويداد را به فال نيك نمى گرفتند و برآن بودند كه راديو كارى "بدعت گذارى" در كار خداست. ا ين رسانه مردم را از هم جدا مى كند و جايى براى گفتگو و خوش و بش با ديگران باز نمى گذارد. آنان برآن بودند كه با آمدن اين جعبه جادو، نهاد ِ خانواده از هم مى پاشد و شيرازه امور از هم مى گسلد. نيز اين كه اگر قرار باشد همگان همه چيز را بشنوند و بدانند، خلايق خداى نكرده هوايى مى شوند و خوابها و خيالهاى گنده تر از سرشان به سرشان مى زند. هم ا ين كه اين ابزار افسون، كتابخوانى را از سرِ مردم مى اندازد و آنان را آسان پسند و ارزان فروش مى كند. و نيز چه و چه و چه هاى ديگر.


پس تا توانستند با جهانى شدن آن مبارزه كردند و افسانه ها ساختند. اما كاراز كار گذشته بود و همه اخبار اين جنگ جهانى سنت و بدعت را از راديوهاى خود پى گيرى مى كردند.

كسى كه تلويزيون را ساخت، انسان نوآورى بود كه كار تازه اى كرده بود و با اين كارش واكنشهاى گوناگونى را برانگيخته بود. هوشمندان و پويندگان و جويندگان، اين كار را ستوده بودند زيرا آن را كارى يافته بودند كارستان. از آن پس.....

اما واپسگرايان اين رويداد را به فال نيك نمى گرفتند و برآن بودند كه تلويزيون "بدعت گذارى" در كار خداست. ا ين رسانه مردم را.....

پس تا توانستند با جهانى شدن آن مبارزه كردند و افسانه ها ساختند. اما كاراز كار گذشته بود و همه.....


كسى كه تلفن را ساخت، انسان نوآورى بود كه كار تازه اى كرده بود و با اين كارش واكنشهاى گوناگونى را برانگيخته بود. هوشمندان و پويندگان و جويندگان، اين كار را ستوده بودند زيرا آن را كارى يافته بودند كارستان. از آن پس.....

اما واپسگرايان اين رويداد را به فال نيك نمى گرفتند و برآن بودند كه راديو كارى "بدعت گذارى" در كار خداست. ا ين.....

پس تا توانستند با جهانى شدن آن مبارزه كردند و افسانه ها ساختند. اما كاراز كار گذشته بود و.....

كسى كه ماشين فكس را ساخت، انسان نوآورى بود كه كار تازه اى كرده بود و با اين كارش واكنشهاى گوناگونى را برانگيخته بود. هوشمندان و پويندگان و جويندگان، اين كار را ستوده بودند زيرا آن را كارى يافته بودند...........

اما واپسگرايان اين رويداد را به فال نيك نمى گرفتند و برآن بودند كه راديو كارى "بدعت گذارى" در كار خداست. ا ين.....

كسى كه ويديو را ساخت، انسان نوآورى بود كه كار تازه اى كرده بود و با اين كارش اكنشهاى.....
كسى كه كامپيوتر را ساخت، انسان نوآورى بود كه كار تازه اى كرده بود.....
کسى كه ايميل را.....
كسى كه وبلاگ.....

اما واپسگرايان اين رويدادها را به فال نيك نمى گيرند و برآنند که.....

اما.....


blog counter
seedbox vpn norway